♥، تا این لحظه: 8 سال و 20 روز سن داره

نفس من و بابات

جنسیت

سلام پسرگلم!! خوبی مامان؟ آره پسر امروز فهمیدم پسری خیلی حس خاصیه بخصوص که تا دیروز نمیدونم چرا همش حس میکنم دختره بازم نمیدونم چرا که تصورم از نی نی همش یه دختر بود احتمالا اولین بار یه دختر و تصور کردم دیدم شیرینه و بعد اون دیگه همین تصور و ادامه دادم و عجیبه که همچنانم همین تصور رو ادامه دادم اصلا احتمال پسر رو درنظر نگرفتم امروز تو سونو که دکتر گفت پسر یلحظه دچار شوک شدم!! انگار یچیز جدید و عجیبی بود برام خوب حق هم داشتم وقتی مدت طولانی بچه م رو دختر دیدم بعد یهو تصویرم عوض شه؟؟ ولی الان دیگه تصویرت و عوض کردم و پسر شدی و تازه میفهمم که پسر هم فوق العاده شیرینه و همش تعجب میکنم که چرا پسر رو تصور نمیکردم البت...
22 آذر 1394

قبل سونو

سلام عزیز مامان ازین روزا بگم برات اولا باباییت که گفتم میخاد بره کیش رفتش خیلی دوس داشت منم برم ولی خوب سفر دریایی واسه من ریسکه و از طرفی خسته میشم تو راه خلاصه که ترجیح دادم نرم هرچند که دوری باباییتم واسه م سخت بود... *** یکشنبه بالاخره رفتم آرایشگاه و ابرومو یه تغییر کوچولو دادم بعد اصلاح با اینکه فرم ابروهام زیاد تغییر نمیکنه اما همین مرتب شدن و خیلی دوس دارم و حس خوبی بهم میده بعدش قصد داشتیم خونه داداش باباییت بریم که پاشو عمل کرده ولی زود بود خونه نبودن گفتن شب بیاین که شبم من خسته بودم گذاشتیم واسه فرداش فردا هم اول خونه عموی بابایی رفتیم و بعدش اونجا تقریبا دو ساعتی شد و هوا هم خیلی عالی و سرد بود بعد م...
21 آذر 1394

گردش

  سلام عزیزم خوبی گلم؟ دیروز واسه ناهار با بابایی و عمه و عموت اینا رفتیم بیرون خیلی خوب بود بعد مدتها که هوا گرم بود و نمیشد رفت بیرون چسبید و چقد خوردیم!! از وقتی رفتیم تا اومدیم هههه **** خوب عزیزم دیگه از کارم بگم که همچنان مدرسه میرم و بعضی روزا مثل امروز خیلی کار میکنم ولی حواسم هست بعدش یه روزای دیگه جبران میکنم کمتر ببینم مثلا امروز 70دیدم عوضش یه روز دیگه 30 میبینم که متوسط بیشتر از 50 نشه واااای عزیزم من دارم این محاسبات و به تو میگم که یه بچه 10ساله  به زور سر درمیاره ههههه ولی خوب من اینجا حرفای خودم و میگم و یادم میره که خیلی ازین حرفا شاید در حد وقتی که 7ساله بشی و بتونی بخونی هم نباشه ح...
7 آذر 1394
1